یادداشت های بازدیدکنندگان سایت فال حافظ

خوب بود اما برداشتی که من از شعر داشتم با تعبیر شما فرق داشت کدوم رو قبول کنم؟راستی اینکه میگید 3بار ÷شت سرهم فال گرفتن بی احترامی هست منظورتون در مورد 1 نیت واحد بود درسته؟

درود و سپاس. من از طرفداران پر و پا قرص حافظ هستم و باور زیادی به فال گرفتن از دیوان حافظ دارم و حتی آن روزنامه نگار احمق فرانسوی هم که سفرنامه ای احمقانه را به صورت کتاب چاپ و پخش کرده است مرا ذره ای از فال گرفتن دلسرد نکرده است.

تقریبا تنها سایتی است که شعرها را کامل دارد و کمتر شهرهای جعلی منسوب به حافظ در آن دیده می شود.

همه چیزهای حاشیه ای این سایت برایم قابل تحمل است به جز تعبیرهای بی ربط هر شعر. لطفا آنها را حذف کنید و اجازه بدهید افراد با توجه به نیتشان تعبیر کنند.
پیروز باشید.

از عاشقان حافظ هستم و از حافظان شعر حافظ اما نه برای عمیقی فالش بلکه برای زیبائی کلامش .
بار اول است که به سایت شما سر زدم اما قول می دهم بار آخرم نباشد.
سایت را خوب نوشته اید، خوب طراحی کرده اید و خوب مدیریت می کنید اما وقتی نظرات را خواندم افسوس خوردم که چرا بعضی برای زحمتهای زیادی که شما متحمل شده اید کمی ناسپاسی میکنند.
سپاس
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک.باور مکن که دست ز دامن بدارمت.

man khodam harvaght fal migiram yekam aroom misham vali beghole doostemoon bishtarash tekrario omidvar konandas.ama beharhal man khosham oomad....

ba tashakor az ein sait>

سلام من با حافظ کلا مشکل دارم به هر حال خسته نباشید

من تا دو سال پیش بزرگ بودن حافظ رو درک نمی کردم تا اینکه در کلاس تحلیل سازه (مهندسی عمران) دکتر محمود حسن پور تفاوت شعر واقعی و شعروور رو با یک بیت از دیوان حافظ بیان کرد و من هم از دوستداران قلبی حافظ شدم و اون بیت شعر این بود:
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها

بسم الله الرحمن الرحیم
این شعر ها رابخواند واگر دوست داشتیت برای آنهای که دستشان دارید پیامک کنید
راض دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی هر که را محرم شمردم عاقبت روسوا شدم راض دل باآب گفتم عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم خداوندا اگر من بدکنم تورا بنده دیگر بسیار است تو اگر با من مدارا نکنی مرا دیگر خدایی نیست بر سکوت دادگاه سرنوشت عشق بر ما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل دادها از هم جدا وای براین حکم این قانو ن زشت بمیرد آنکه غربت را بنا کرد مرا از تو تو را از من جدا کرد دلم همیشه برای نگاهت تنگ است اگر نگاهت فرصتی داشت به یاد ما هم باش اگر دلت گرفته سکوت کن این روزها کسی معنی دل تنگی را نمی فهمد شبی در علم مستی نشستم گریها کردم برای این دل خسته شبی تا صبح دعا کردم دعا کردم که مهرت برود از دل ولی آهسته مگفتم خدایا اشتباء کردم توکه رفتی پریشون شد خیالم همه گفتن که من دیوانه حالم نمدونن که این دیوانه درفکر شفانیست که هرچه باشد اما بی بفا نیست به خیالت نرست مهر تو در این دل نیست چو ن که در قلب منی دوری تو مشکل نیست آن لحظه که فکرش رامی کنی کسی آن دور دست ها خاطر خوبی هایت راورق میزند همه مرا با خندهای بلند می شناسند بی چاره بالشتم با گریهای بی صدا تخته سیا قلب من پر از نوشتهای توست نیمکت چوبی دلم واست همیشه جای توست منو ببخش که بی خبر تو خلوتت پا میزارم مقصرش دلتنگی من که گناهی ندارم آسمان هرکسی به اندازه معرفتش است پس بی شک آسمان تو بی انتهاست:>[b] [/b]