حافظیه
تاریخچه آرامگاه
پس از آن كه روح بلند حافظ ( در 792 یا 791 ه.ق ) به مشعوق ازلی پیوست ، در خاك باغ مصلی كه مأوا و محل گشت و تفرج او بود ، در زیر سایه سرو روانی به خاك سپرده شد . 65 سال پس از وفات او یعنی در سال 856 ه.ق. در زمان حكمرانی میرزا ابوالقاسم گوركانی ، شمس الدین محمد یغمای كه استاد و وزیر حكمران نام برده بود ، بر فراز قبر حافظ عمارت گنبدی بنا كرد و جلوی آن حوض بزرگی ساخت كه از آب ركن آباد پر می شد .
این بنا در اوایل قرن یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس تعمیر گردید . در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت . اما بنیادی ترین كار در زمان كریمخان زند بر روی آرامگاه انجام گرفت. او در سال 1189 ه.ق. ساختمانی اساسی بر روی آرامگاه حافظ ساخت . ساختمان او به شیوه ی بناهای زمان زندیه دارای تالاری با چهار ستون سنگی یك پارچه بود كه از طرف شمال و جنوب گشاده و در دو طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود به گونه ای كه مقبره ی حافظ در شمال تالار قرار می گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود . این چهارستون با ارتفاع 5 متر هنوز هم در وسط تالار مقابل پله ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمای می كنند . همچنین كریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای قبر خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزل های حافظ را به خط نستعلیق كه توسط حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود ، بر روی آن حجاری كردند كه این سنگ هنوز هم بر روی قبر قرار دارد . ابعاد این سنگ 40 *80*266 سانتی متر است . در بالای كتیبه ی سنگی و در میان ترنجی این جمله نوشته شده است : " انت الباقی و كل شی هالك ".
در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در 12 سطر با مطلع :
مژده ی وصل تو كو كز سر جان بر خیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع :
ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش
پیوسته در حمایت لطف اله باش
نوشته شده است . همچنین در دو گوشه ی بالای سنگ ، این دو مصرع نوشته شده است :
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
كه زیارتگه رندان جهان خواهد بود
و در گوشه پائینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است :
چراغ اهل معنی خواجه حافظ
بجو تاریخش از خاك مصلی
كه خاك مصلی به حساب ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است .
پس از حكومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت كردند كه برخی از آنان عبارتند از :
- در سال 1273 ه.ق. تهماسب میرزا ( مؤید ) حكمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت كرد .
- در سال 1295 ه.ق. مرحوم فرهاد میرزا ( معتمدالدوله ) فرمانفرمای فارس معجری چوبی بر آرامگاه خواجه نصب كرد .
- در سال 1317 ه.ق. ملا شاه جهان زرتشتی ( اردشیر ) ساكن تهران بخاطر علاقه ای كه به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ می زند كه شعر زیر می آید :
ای صبا با ساكنان شهر یزد از ما بگو
كای سر حق ناشناسان گوی میدان شما
وی از این شعر خوشش آمده و تصمیم می گیرد بقعه و بارگاه مجللی بر روی قبر حافظ بسازد . به همین منظور مشغول به كار می شود و معجری بر فراز قبر می سازد ولی یكی از سادات متظاهر وقت به جرم آن كه چرا یك شخص زرتشتی ( گبر ) می خواهد قبر حافظ را بسازد ، آن بنا را خراب كرد و شخص بانی را از این كار باز داشت . ( گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ می زند و خطاب به او می گوید : درویش می خواستند تو را نجس كنند ، نگذاشتم !)
هنوز آثار افتادن چوب بست ها بر روی سنگ قبر به صورت شكستگی در سنگ به چشم می خورد .
- در سال 1319 ه.ق. شاهزاده ملك منصور ( ملقب به شعاع السلطنه ) والی فارس معجری آهنین بر قبر حافظ ساخت و كتیبه ای را نیز بر بالای آن قرار داد .
- در سال 1310 خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود ، سردر حیاط جنوبی و نارنجستان ان را سروسامان داد ، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را« خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغیر نام پیداکرد .
- در سال 1314 خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رئیس فرهنگ وقت) طرح نقشه ی آرامگاه حافظ ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس « آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله ی اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید.
طبق این نقشه در تالار ، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود ، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه ،شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد.
در این ساختمان عمارت قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که 56 متر طول دارد و به وسیله ی 20 ستون سنگی بلند نگه داشته می شود که چهارستون یک پارچه ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و 16 ستون دیگر دوتکه است که در سال 1315 شمسی ساخته و نصب گردیده است.
بنای آرامگاه
آرامگاه حافظیه درمجموع 20000 متر مربع مساحت دارد و دارای چهار در است : یکی جنوبی (در ورودی اصلی) ،دو در بزرگ و کوچک در سمت غرب و یک در، که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده می شود . بنای آرامگاه به دو صحن شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حدفاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی که به تالاری 56 متری می رسد ، از یکدیگر جدا شده اند .( که با انجام برنامه های توسعه ی ارامگاه که خوشبختانه در دست انجام است ، این ویژگی ها دگرگون خواهد گشت.)
صحن (حیاط) جنوبی:
این حیاط که نسبت به کف تالار 18 پله ، قریب 4 متر گودتر است ، به ابعاد 80 * 150 متر است. در وسط حیاط باغچه ی باریک بلوار مانندی است به عرض 4 متر که در آن چمن و گل کاشته می شود. در طرفین این بلوار ، دو راهرو به عرض 4 متر است که به رفت و آمد اختصاص دارد . در اطراف دو راهرو ، دو باغچه است به ابعاد 20* 45 متر که اطراف آنها سرو وکاج کاشته اند و در وسط هر یک از این دو باغچه ، یک حوض مستطیلی به ابعاد 4* 32 متر ساخته شده است . طرفین این دو باغچه راهروی است به عرض 4 متر که برای استراحت و رفت و آمد احداث شده اند. در مشرق و مغرب حیاط دو نارنجستان است که هر یک به ابعاد 35* 70 متر است . این نارنجستان ها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرم اند ، در فصل بهار که غرق بهار نارنج می شوند ، فضای حافظیه را معطر می سازند.
در سه طرف حیاط جنوبی آرامگاه دیوارهای اجری مرتفعی است، منتها قسمتی از وسط دیوار جنوبی را برداشته و نرده های اهنی نصب کرده اند و در وسط آن ، در ورودی به حافظیه قرار دارد که با سه پله به خیابان گلستان متصل می شود.
تالار حافظیه:
همان گونه که توضیح داده شد ، این تالار از ساختمان های دوره ی زندیه است که سابقاً در وسط ، تالاری با چهار ستون و هر طرف آن تالار ، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات اخیر اتاق ها را برداشته اند و تالار فعلی به طول 56 متر و عرض 8 متر با 20 ستون سنگی به ارتفاع 5 متر به وجود امده است .
شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد .
در طرفین تالار( مشرق و مغرب آن ) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار دارد . در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار شرقی و سه بیت بر پیشانی دیوار غربی) یکی دیگر از غزلهای حافظ را به خط نستعلیق بر روی سنگ مرمر نوشته و نصب کرده اند . مطلع این غزل عبارت است از :
روضه ی خلدبرین خلوت درویشان است
مایه ی محتشمی خدمت درویشان است
همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی ( صحن جنوبی ) غزل :
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس
وبر پیشانی نمای دیگر و به سمت مقبره ، غزل :
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست
نصب شده است .
صحن ( حیاط) شمالی :
صحن شمالی حافظیه به ابعاد 60* 50 متر است که سابقاً قبرستان عمومی بوده است . در وسط صحن ، قبر خواجه قرار دارد که با داشتن پنج پله ، قریب یک متر از کف صحن مرتفع تر است.
سنگ مرمری که کریمخان زند بر روی مزار حافظ گذاشته ، هنوز با زیبای و به همان حال باقی است .
بالای قبر گنبدی است که به وسیله ی هشت ستون سنگی یکپارچه ی پنج متری و به شکل ستون های کریمخان نگهداری می شود . سطح خارجی گنبد به وسیله ی ورق های مس ، ترک ترکی ، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و سقف گنبد با کاشی های رنگین معرق ،تزئین شده است . دورتادور زیر سقف ابیاتی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است . بر روی این کتیبه ها غزلی زیبا از حافظ با مطلع :
حجاب چهره ی جان می شود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
نقش بسته است .
در جنوب صحن دو حوض آب بزرگ و مستطیل شکل ( در شرق و غرب) قرار دارد که منبع آب حوض های بزرگ باغ ورودی در صحن جنوبی است و هر یک به وسیله ی دو باغچه با درختان نارنج ، محصور شده است . دورتا دور صحن نیز باغچه های است که در آن ها کاج ، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است .
در سمت شرقی صحن ، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاه های خصوصی خانواده ی فربد و آرامگاه معدل ( محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است .
بر پیشانی این دیوار غزل :
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو
و غزل :
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
با خط زیبای ثلث بر روی کتیبه های نصب شده است .
در سمت شمالی صحن حافظیه ، در وسط ، عمارت کتابخانه است که مرکز حافظ شناسی در آن قرار دارد . سمت غرب کتابخانه ، چایخانه ی سنتی و در قسمت شرق آن نیز غرفه ی فروش کتاب های میراث فرهنگی است .
بر سر در چایخانه کتیبه ای با خط نستعلیق و بیت :
رواق منظر چشم من آشیانه ی تست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی تست
و در سراسر پیشانی دیوار شمالی صحن ، غزل :
سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی
گفت باز آی که دیرینه ی این درگاهی
با خط زیبای ثلث به چشم می خورد.
سمت غربی صحن شمالی نیز دیواری است با غرفه ها و آرمگاه های خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل :
بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
بیار باده که بنیاد عمر بر باد است
جلوه گری می کند .
در این سمت نیز مقبره ها و آرامگاه های وجود دارد که مهمترین آنها مقبره الشعرا است و مابقی شامل :
آرامگاه خانوادگی ناصرالدین سالار ، آرامگاه ضیاء الدین فیلی ، آرامگاه خانوادگی فریدون توللی ( شاعر ) ، آرامگاه خانوادگی اسدالله عرب شیبانی ، آرامگاه خانوادگی خاندان طباطبائی کازرونی و آرامگاه خانوادگی خاندان قوام الملک شیرازی است که سردر مرتفعی دارد .
پشت مقبره خاندان قوام ( در سمت غرب مجموعه ی حافظیه ) نیز حیاط کوچکی است که در سمت مغرب آن چند مقبره شخصی متعلق به خانواده های مؤیدالملک قوامی ، صاحب دیوانی ، فصیحی و... است .
در وسط این محوطه کوچک و زیبا حوضی کوچک و نسبتاً عمیق قرار دارد . این قسمت اکنون به کلاس های بخش آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است .
در مقبره الشعرا ( که با دری کوچک و آهنی به فضای بزرگ و چمن کاری شده منتهی می شود ) جمعی از شاعران ، نویسندگان ، عالمان ، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیده اند که مشهورترین آنان عبارتند از : دکتر لطفعلی صورتگر ( شاعر ، 1348-1279 شمسی ) ، دکتر مهدی حمیدی شیرازی ( شاعر و استد دانشگاه 1365-1293 شمسی) رسول پرویزی ( نویسنده و داستان نویس، وفات 1356 شمسی) استاد جواد مصلح ( فیلسوف فرزانه ، 1377 -1298 شمسی ) استاد محمد خلیل رجای ( استاد حکمت و ادب ، وفات 1354 شمسی) دکتر عبدالوهاب نورانی وصال ( استاد دانشگاه 1373-1302 شمسی ) استاد دکتر علی محمد مژده ( استاد فرزانه ی ادبیات دانشگاه ، وفات 1381 شمسی) استاد حمید دیرین ( مؤسس و رئیس انجمن خوشنویسان فارس ،1374-1315 شمسی ) استاد نورالدین رضوی سروستانی ( از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی ،1379-1314 شمسی) آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی ( سرحلقه ی آزادی خواهان فارس، شهادت 1286 شمسی ) دکتر سید ابوطالب فنائی ( نویسنده ، مترجم و شاعر ، 1381-1328 شمسی ) و... همچنین دورتادور دیواره ی صحن شمالی با آجرنماها و طرح های شمسه گونه و غرفه های با درهای چوبی که شکل گل های نیلوفر را در نقش خود جای داده اند به زیبای صحن جلوه ای دو چندان می دهد . خطوط ثلث کتیبه ها و کتیبه ی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است .
در قسمت شمالی کف صحن و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده می شود که مهم ترین آنها متعلق به شیخ محمد اهلی شیرازی ( شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال 942 ه.ق. ) ، محمد نصیری الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی ( شاعر ، 1339-1271 ه.ق. ) ، قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی ( از اقطاب سلسه ی ذهبیه ، متوفی به سال 1199 ه.ق. ) و حاج ملاعلی سمنانی ( عالم و عارف بزرگ ) است .
در جلوی کتابخانه نیز مقبره حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی ( از مجتهدان فارس ) شیخ محمد مهدی کجوری ( از مجتهدان برجسته ) شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما ( دستغیب ) دیده می شود . همچنین محل کنونی کتابخانه ، مقبره قاسم خان ، والی فارس بوده است .
نمادشناسی بنا
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه كه زیارتگه رندان جهان خواهد بود
بنای آرامگاه حافظ را علاوه بر سبک و سیاق ظاهری معماری اش ، می توان از منظری عرفانی و معنوی نیز کاوید که از نظر نمادشناسی قابل تأمل است . بنای آرامگاه در مقابل خیابانی قرار گرفته است . خیابان می تواند نمایی از اسارت در جهانی صنعتی باشد که تا زمانی که در آن زندانی هستیم نمی توانیم به تفکرات حافظ پی ببریم ، هم چنان که وقتی در خیابان ایستاده ایم ، آرامگاه را نمی توانیم ببینیم . صحن جنوبی آرامگاه جلوه ای از عالم ملک و اسارت در هواهای نفسانی است . هر قدر که از در ورودی دورتر و به پله های ایوان نزدیک تر می شویم ، از قید تعلقات دنیای مادی هم رهاتر می شویم . از صحن جنوبی با گذر از دو ردیف پلکان سنگی به ایوان می رسیم که هر ردیف آن از 9 پله تشکیل شده است . 9 عدد افلاک است و در ادبیات و عرفان ایرانی بسیار مقدس .
از پله ها که بالا می رویم ، خود می تواند بیانگر نوعی معراج و کنده شدن از عالم ملک به قصد سیر در عالم ملکوت باشد . در این سیر ، کم کم بنای مقبره مانند خورشید درخشانی که طلوع می کند نمایان می شود .
ایوان بیانگر عالم ملکوت است . اینجاست که حجاب ها به کناری می روند و حقیقت ( مقبره ) آشکار می شود . پس از آشکاری حقیقت ، فرود از پله ها نمایانگر تعظیم در برابر این آفتاب خوبان است .
صحن شمالی ، عالم ملکوت را تداعی می کند که در آن سرانجام به ساحت حقیقت دست می یابیم ، جایی که هشت در ورود و خروج دارد و هر کسی از ظن خود یار آن می شود . هشت ستون مقبره ،هم می تواند نشانی از هشت در بهشت باشد و هم یادآور قرن هشتم هجری که حافظ در آن می زیسته است .
نمای درونی سقف با رنگ هایی تزئین شده که می تواند نمودهای عرفانی داشته باشد:
آبی فیروزه ای نماد بهشت ، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی ، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه ای سوخته نماد خاک است .
نمای بیرونی گنبد ، هم نمودی از آسمان است و هم ترک ترکی و به شکل کلاه قلندران و تاج درویشان .
وقتی این همه مفاهیم بلند پایه در فرهنگ و عرفان ایرانی اسلامی ، در هم آمیخته می شود ، آرامگاه شخصیتی را می سازد که خود نیز نمونه کامل یک رند عارف حقیقت جوی ایرانی است ، به یقین این مکان مقدس آرامگاه دل ها و زیارت گاه رندان جهان هست و خواهد بود .
طراح آرامگاه
یکی از شرق شناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می ورزید ، آندره گدار فرانسوی بود . او که فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای پاریس بود ، به سال 1307 هجری شمسی به دعوت دولت وقت و به منظور سامان دهی اداره کل باستان شناسی و نگهداری و مرمت بناهای تاریخی به ایران آمد. وی در طی 32 سال اقامت در ایران ( مدیریت اداره کل عتیقات و ریاست دانشکده هنرهای زیبای تهران ) از اغلب آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیه ی فهرستی ازآن ها، اقداماتی در جهت حفظ و نگهداری و مرمت این آثار معمول داشت .
آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازی ها به نمایندگی کمیته ی ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریه ی فرانسه ی آزاد را در تهران منتشر کرد . او از سال 1936 به بعد به منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان ، با همکاری همسرش بانو یدا گدار و عده ای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار جزواتی سالانه به زبان فرانسه به نام آثار ایران دست زد و در هشت جزوه با دقت و وسواس فراون با ذکر جزئیات هنر ایران و ارائه ی طرح و نقشه ی بناها به معرفی یکایک این آثار همت گماشت. ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.